در مطلب گذشته به پردازش مدام، تکنیک 9s و در دسترس بودن مراکز داده به عنوان قابلیت اطمینان مراکز داده پرداختیم، در این مطلب به تأثیر IoT در روند بهبود قابلیت اطمینان مراکز داده میپردازیم.
نمودار بالا نشاندهنده امکانات و زیرساختهای فناوری اطلاعات در یک مرکز داده است. در این مرکز اجزای متعددی وجود دارند و برای دستیابی به قابلیت اطمینان هر یک از این اجزاء باید به صورت جداگانه بررسی شوند. در یک مرکز داده، سرمایهگذاریهای قابلتوجهی مورد نیاز است. برای مثال، در عملکرد زیرساخت انرژی،چندین ژنراتور آماده به کار مورد نیاز است حتی اگر این روند پیچیده باشد، به معنای کسب قابلیت اطمینان نیست. همانطور که قبلاً اشاره شد، این یک اکوسیستم توسعه یافته است.
تکنولوژی این اکوسیستم در مورد قابلیت اطمینان زیرساخت و شامل تهیه کردن توابعی برای پایداری کسبوکارها است. علاوه بر این، فرایند قابلیت اطمینان باید با مدیریت خدمات و اعتماد مردم باید با حکومت موردتوجه قرار گیرند. تأثیر این امر این است که قابلیت اطمینان با مراکز داده یک پشته (Stack) از تمام این مؤلفهها است.
بر خلاف اجزای فناوری که میتواند برای بهبود قابلیت اطمینان تکرار شوند، این استراتژی با فرایندها یا افراد کار نمیکنند. این اجزاء باید با استفاده از آموزش و شبیهسازی، که قابلیت اطمینان آنها را بهبود میبخشند، تکامل یابند.
تأثیر پشته (Stack) قابلیت اطمینان این است که دسترسی به امکانات مراکز داده وجود داشته باشد (حتی اگر عدد پنج باشد).
چرا IoT باید در Stack قابلیت اطمینان مراکز داده قرار داده شود؟
اینترنت اشیا (IoT) باید به پشته وصل شود که به معنای اتصال سیستمهای نظارت بر محیط (EMS) و یا سیستمهای مدیریت ساختمان (BMS) به اجزای مراکز داده است.
نیازمندیهای دیگری نیز وجود دارد که دیدگاه جهانی را برای تلهمتری ارائه شده توسط زیرساخت IT مراکز داده فراهم کند. به طور سنتی، این بخشها سیلوهای جداگانهای بودهاند، بنابراین ترکیب آنها در یک بخش به منظور تعیین قابلیت اطمینان زیرساخت چالشبرانگیز است. این درست همانجایی است که موج اول سنسورهای فعال IoT، دستگاهها و پلتفرمها مستقر هستند.
چالش بزرگتر با پلتفرمهای IoT این است که موج اول را با جریانهای کاری که اندازهگیری و پیگیری دادهها را میسنجند، تقویت کند. این عمل شامل حاکمیت مؤلفههای مربوط به دادههای مردم است. ادغام این تکنولوژی با تجهیزات پوشیدنی امکانپذیر است و میتواند در ارائه قابلیتهای جدید به یک مرکز داده مانند جعبه سیاه مورد استفاده در هواپیما مؤثر واقع شود.
استفاده از مخازن مستنداتی که شامل چکلیستهایی برای حصول قابلیت اطمینان هستند، توسط پرسنل مراکز داده به شیوهای مشابه به نحوی که خلبان یک هواپیمای پیچیده را مدیریت میکند میباشد. هواپیما و مراکز داده نهادهای مشابه هستند زیرا هر دو از تکنولوژی برای بهبود قابلیت اطمینان استفاده میکنند. بنابراین، جای تعجب نیست که شباهتها در توسعه هر دو محیط وجود دارد. در هواپیما، یک حادثه مهم ممکن است به خطای خلبان نسبت داده شود و مراکز داده از انواع مشابهی از مشکلات مصون نیستند. خلبان در مراکز داده یک مهندس مرکز داده است.
معرفی گسترده IoT به مراکز دادهها اجازه تعیین ارزش حقیقی کسبوکار را به جای تکیهبر معیارهای صنعتی میدهد. علاوه بر این مراکز دادهای که از طریق راهکارهای IoT از قابلیت انعطافپذیری بیشتری برخوردار میشوند، به ارزش IoT نیز میافزایند، زیرا بیشتر راهکارهای IoT بر زیرساختهای ابری تأکید دارند.